پيمان دو خادم
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فرهنگی ومذهبی و آدرس astandoost.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 118
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 118
بازدید ماه : 161
بازدید کل : 5400
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 118
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 118
بازدید ماه : 161
بازدید کل : 5400
تعداد مطالب : 52
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

دمی با دلارام
فرهنگی ومذهبی وپزشکی

 

پيمان دو خادم
 
دو نفر از خادمين حضرت عبدالعظيم عليه السّلام با هم عهد مي بندند كه هر كدام زودتر ازدنيا رفت از خدا بخواهد ديگري را هم ببرد . از قضا يكي از آنان به رحمت خدا مي رود . پس از گذشت چهل روز، يار هم عهد در عالم رويا ، متوّفي را مي بيند كه در جايگاهي مناسب و خوب قرار دارد . سلام مي كند و به او مي گويد : رفيق ، از تو گله دارم ، مگر ما با هم قرار و عهد نداشتيم ؟ و او پاسخ مي دهد : درست است . من بر سر عهد بودم ، اما مقداري از پيمانه ات خالي است ، وقتي پر شود ، خواهي آمد . اين بار مي پرسد : به من بگو آنجا چه خبر است ؟ اين مكان خوب و خرّم را چطور به تو داده اند ؟ پاسخ مي دهد : آن قدر بگويم كه سخت است . يادت مي آيد در آن سفر كربلا كه رفتيم از چند گمرك بايد مي گذشتيم . اينجا هم همان است . گمرك به گمرك جلوي آدم را مي گيرند . يكي از آنها مربوط به حساب نماز است . يكي مربوط به روزه است و الي آخر. امّا رفيق ، من به هر يك از اين جايگاهها مي رسيدم ، وجود مقدّس حضرت عبدالعظيم عليه السّلام تشريف مي آورد ، دست مرا مي گرفت و از آنجا رد مي كرد . تا مرحله آخر كه مرا به اينجا آوردند و مي بيني … . ده سال پس از اين خواب ، آن خادم هم از دنيا رفت تا به يار هم عهد خود بپيوندد

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: